خدایا، اونقدر تنهام، اونقدر تنهام، اونقدر تنهام که هیچ یار و یاوری جز تو ندارم. خدایا بعد سالها تصمیم گرفتم نماز بخونم. اونقدر تنهام که هیچ سنگ صبوری جز تو ندارم. نماز خوندن شد، آخرین چارۀ من. تصمیم گرفتم نماز بخونم و ازت آرامش بگیرم. حالا به معنی واقعی کلمه از سر نیاز به تو رجوع کردم. دیدم نماز خوندن تنها راه رسیدن به آرامشمه. خدایا، دارم از تنهایی میمیرم. هیچ کسی این حال بد تنهاییم رو نمیدونه، جز تو. اونقدر تنهام که دلمم باهام حرف نمیزنه. اون دفتر و نوشته هام، مدت هاست باز نمیشه. مدتهاست که به مستانه ننوشتم. و چه روزای خوبی بود وقتی به مستانه مینوشتم. دلم براش تنگ شده. از تنهایی حالم بد میشه. خسته شدم دیگه از تنهایی. خسته شدم. خدایا میخوام با نماز خوندن از تنهایی در بیام. امشب بعد مدتها نماز خوندم. احساس آرامش میکنم. خدایا، مستانه رو به من برگردون. خدایا دلم براش تنگ شده. تو این تنهاییام همش حس پیری میکنم. همش گذر زمان رو حس میکنم. خدایا خواهش میکنم. خدایا بهت توکل میکنم. خدایا، خدایا، خدایا.
روزای آخر شهریور، ماه سپتامبر و آفتابی که آخرین زور گرماش رو میزنه. اینروزا همیشه یه حس خاصی داشتم. علیرغم اینکه دلتنگ روزای گذشته میشم، حس خوبی داره. نمیدونم چطور احساسم رو بگم. اما شهریور، حس خاصی داره. پای پنجرم. باد میاد و میخواد گرما رو با خودش ببره. یاد نفرین زمین جلال میافتم. میزان تو راهه. و چه ماه قشنگی. ماهی که جلال به ده رسید. در شب زودرس سایهٔ بیدهای آخر کوچهٔ ده، قدم میزدیم که سوز تندی از جلو برخواست، با گرد و خاک». سپتامبر یه ماه معمولی نیست، پره از احساس. پره از حس شاعرانگی. و میزان میرسه. چقدر که مهر بوی خوبی داره. کمکم بوی مهر میاد. میتونم نفسش بکشم.
دلم نیومد راجع به شهادت سردار سلیمانی چیزی ننویسم. احساساتی هم نشدم که دارم اینا رو مینویسم. دلم ازم خواست که بنویسم. دلم باهام کم حرف میزنه، اما وقتی حرف میزنه و چیزی میگه حتماً راسته. چون من دلم رو راستگو بار آوردم. بندرت پیش میاد که من از آدمی تعریف کنم. اما نمیدونم این سردار کی بود که شهادتش اینقدر دلگیرم کرد. دست خودم نیست اصلاً. اما حتماً انسان بزرگی بوده که شهادتش اینهمه آدم رو به خیابون ها کشونده و غمگینشون کرده. جایی در خصوص امام حسین (ع) میگفتم واسه فهمیدن بزرگی این امام ببینین که ایام شهادتش چقدر آدم رو به کوچه و خیابون ها میکشونه. حالا حتی اگه از روی عادت و سنت باشه. اونقدر انسان بزرگی بوده که بعد 1400 سال هنوز عاشق داره. و در خصوص سردار سلیمانی، کاری هم به تبلیغات نظام ندارم، ایشون اگر آدم پاک و بزرگی نبود مگر ممکن بود این همه آدم رو سمت خودش بکشونه. مگه چقدر میتونه تبلیغات نظام این مردمی که تازه سرکوب آبان ماه رو پشت سر گذاشتن، واسه شهادت سردار به خیابون ها بکشونه؟ سردار حتماً آدم بزرگی بوده، حتماً آدم پاکی بوده که این همه عاشق داره. و البته دیگه نیست کسی تو این نظام با این خصوصیات. خدا رحمتش کنه.
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهایتان زخمدار است
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرندهاید
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجههای نشسته در آشیان چه میکنید؟
گیرم که میکشید
گیرم که میبرید
گیرم که میزنید
با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟
خسرو گلسرخی
---
تمام بغض قناریها صداتو ترسونده
اجاق کینهی پاییزی گُلاتو سوزونده
تو اون ستارهی خاموشی که خواب تو رو بُرده
پیام سرخ شقایقها تو قلب تو مرده
چشات مثل شب بارونی، دلت پر از غم پنهونی
مثل پرندهی زندونی، بخون به نالهی دل
مثال تیغ گُل زردم، یه شعر خسته ی پُر دردم
ببین که قایق امیدم، نشسته بی تو به گِل
غم غریب کدوم غروبی، که عطر پاییز گرفته بوی تنت
نگات به سوی کدوم ستارَست که قلب پارَست به زیر پیرهنت
من و تو چله نشین این شب پُر اندوهیم
من و تو سایهی غمگین غروب رو کوهیم
چرا به سفرهی ما دیگر نشانی از نان نیست
به خاک غمزدهی شهرم نمی ز باران نیست
احمد آزاد
* چقد که این شعرا با حال و هوای این روزا همآهنگه.
از جمعه بدم مياد. از تعطيلي بدم مياد. اينا روزايين كه تنهاييم رو به رخم ميكشن. بچه كه بودم هم از تعطيلي بدم ميامد، چون هميشه شاهد جر و بحث بودم. هميشه، هميشه. خدا من از دنيات هيچي نميخوام. فقط ازت ميخوام تو انجام قولي كه بهت دادم كمكم كني. من اينطوري دلم آروم ميگيره. خدا ازت خواهش ميكنم، به پات ميافتم، كمك كن، قولم بهت رو انجام بدم و بعدش بميرم. من تحملم كمه. من دلم نازكه. مثل شيشه، شكستنيه.
سلام به من ٥٠ سال بعد. نميدونم الان زنده اي و داري اينارو ميخوني يا نه. من از گذشته، از ٥٠ سال پيش، ٢٤ آذر ١٣٩٨، از اتحاد، تهرانپارس، تهران بهت پيام ميدم. امروز يهو اشكام جاري شدن. يهو گريم گرفت. دلم باهام حرف زد. اميدوارم به هدفت رسيده باشي. اميدوارم كنار نوه هات اينارو بخوني و از من به خوبي ياد كني. اميدوارم ليلا كنارت باشه. اميدوارم ياد سختي ها و تلاش هاي امروزم كني و يادت بياد كه من چقدر براي هدفت تلاش كردم.
درباره این سایت