گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهایتان زخمدار است
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرندهاید
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجههای نشسته در آشیان چه میکنید؟
گیرم که میکشید
گیرم که میبرید
گیرم که میزنید
با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟
خسرو گلسرخی
---
تمام بغض قناریها صداتو ترسونده
اجاق کینهی پاییزی گُلاتو سوزونده
تو اون ستارهی خاموشی که خواب تو رو بُرده
پیام سرخ شقایقها تو قلب تو مرده
چشات مثل شب بارونی، دلت پر از غم پنهونی
مثل پرندهی زندونی، بخون به نالهی دل
مثال تیغ گُل زردم، یه شعر خسته ی پُر دردم
ببین که قایق امیدم، نشسته بی تو به گِل
غم غریب کدوم غروبی، که عطر پاییز گرفته بوی تنت
نگات به سوی کدوم ستارَست که قلب پارَست به زیر پیرهنت
من و تو چله نشین این شب پُر اندوهیم
من و تو سایهی غمگین غروب رو کوهیم
چرا به سفرهی ما دیگر نشانی از نان نیست
به خاک غمزدهی شهرم نمی ز باران نیست
احمد آزاد
* چقد که این شعرا با حال و هوای این روزا همآهنگه.
تو ,میکنید؟گیرم ,ریشه ,پُر ,نشسته ,میزنیدبا ,چه میکنید؟گیرم ,میکنید؟گیرم که ,و تو ,ریشه چه ,به سوی
درباره این سایت